راهنمای مطالعه
«برندی که نامش شما هستید! (“A Brand Called You”)»؛ این عنوان جذابترین مقاله پرسونال برندینگ در دنیا بود که چیزی در حدود ۱۹ سال پیش در Fast Company Magazine توسط آقای Tom Peters نوشته شد و بعد از آن، پرسونال برندینگ نیز به هدفی برای بسیاری از مدیران، تاجران، ورزشکاران، بازیگران و… تبدیل شد.
چه چیزی در این مقاله خواهم خواند؟
اول از همه ببینیم که پرسونال برندینگ چه تعریفی دارد؟ و بعد از آن هم درباره پرسونال برند کمی شفافسازی میکنیم تا بهتر با آن آشنا شویم و در نهایت ببینیم که برای پرسونال برندینگمان چه کار میتوانیم بکنیم.
تعریف پرسونال برندینگ
در اولین تعریف پرسونال برندینگ میخوانیم که:
پرسونال برندینگ راهکاریست برای این که برخی از ویژگیهای یک برند را در یک انسان قرار دهیم، به این ترتیب افرادی همچون کارشناسان، کار آفرینان و هنرمندان میتوانند در زمینههای کاری خود صاحب اعتبار، شهرت، شخصیت و ارزشی قابل ارائه همچون یک نام تجاری یا برند شوند.

اگر بخواهیم پرسونال برندینگ را به صورت سادهتر تعریف کنیم، میتوان گفت:
فرآیند پرسونال برندینگ یا برندینگ شخصی عبارت است از: کلیه فعالیتهایی که منجر به خلق و معرفی یک فرد به عنوان یک نام شناخته شده و متمایز در یک صنعت یا حوزه تخصصی (یا حتی عمومی) بشود.
برند شخصی، این است که دیگران چگونه ما را میبینند، وقتی میبینند یا اسامی ما را میشنوند، چه تصور یا فکری میکنند؟
یعنی؛
یعنی افراد برای استفاده و منفعت بیشتر از توانمندیهایشان مانند محصولات، خدمات، کسب و کارها نیاز به معرفی صحیح و جایگاه سازی مناسب دارند، که به آن برندسازی شخصی میگویند!
همین الان هم پرسونال برند دارید!
شما قرار نیست یک پرسونال برند را از اول برای خودتان بسازید، همین الان شما پرسونال برند خودتان را دارید؛ باور نمیکنید؟ نامتان را در گوگل جستجو کنید.
اگر یک صفحه فیس بوک یا Linkedin داشته باشید به احتمال زیاد نام شما در صفحه اول نتایج خواهد بود؛ یا مثلا ممکن است نامتان در یک ریپورتاژ خبری محلی یا مثلا کشوری (مثل ایسنا) یا جهانی (مثل Forbes) باشد. همه اینها بخش مهمی از نمایش پرسونال برند شماست.
اگر نگاه دقیقتری بخواهیم نسبت به این موضوع داشته باشیم میتوانیم بگوییم؛ بدون هیچ نیازی به جستجو در گوگل هم دوستان، همکاران و آشنایانمان را در نظر بگیریم که بر اساس رفتار و تجربیاتی که با ما داشتهاند نسبت به نام و خود ما تصوراتی دارند که این همان پرسونال برند ما در میان آنها محسوب میشود و اگر کسی از آنها راجع به ما بپرسد، آنها در توصیف ما بر اساس همان رفتارها و تجربیات انتقال دانش و تجربه از برند ما را انجام خواهد داد!
برندی که مدیر عاملش و خودش، خودمانیم!
ناراحتکنندهست؟ خوشحالکنندهست؟ به هر حال این چیزی بوده که مردم درباره شما در بیرون میبینند، میشنوند و شما نیز باید بتوانید آن شخصی را که میخواهید مردم از شما ببینند به نمایش بگذارید. مخاطبانتان شما را به چه چیزی میشناسند؟ به چه چیزی بیشتر از همه معروف هستید؟
ما مدیران عامل شرکتهای خودمان هستیم؛ همه ما که در دنیای کسب و کار فعالیت میکنیم باید به دنبال یک پرسونال برند مناسب از خودمان باشیم.
بسیار خوب قبول، اما تصور از برند در ذهن خیلی از ما همیشه یک شرکت است که کلی هزینه برای تبلیغات، بازاریابی و… خودش میدهد تا تبدیل به برند شود. ما اگر بخواهیم خودمان را برند کنیم چکار باید انجام دهیم؟
چرا باید این موضوع را جدی بگیریم؟
ما نسبت به تمام افرادی که بواسطه تعامل با آنها در محیط و مسائلی که در زندگی شخصی و کاری خود درگیریم دارای تصورات و تفکراتی میشویم، این تصورات و تفکرات برند آنها را در ذهن ما میسازد، یعنی اگر ما برای پرسونال برند خود برنامهای نداشته باشیم و خودمان به آن شکل ندهیم، دیگران متناسب با تجربیات و شنیدههایشان برند شخصی ما را می سازند، به عبارت سادهتر:
اگر برند شخصیتان را خودتان طراحی و مدیریت نکنید، دیگران متناسب با تجربیات و منافعشان برندتان را مدیریت میکنند!
چگونه؟
قبل از هرکاری بدانید که پرسونال برندینگ نیز مانند برندینگ شرکتها، فرایندی زمانبر و بسیار حساس است. اگر برندی منفی از خودتان بسازید؛ خودتان را که نمیتوانید عوض کنید! (بر خلاف برند شرکتتان که کلا میتوانید از اول با نامی دیگر، آن را بسازید).
در این قسمت، مختصری از ابتداییترین نکاتی را که برای پرسونال برندینگتان احتیاج دارید، ذکر میکنیم:
این سه نکته را رعایت کنید:
- شفافسازی خواسته: شفافسازی کامل درباره جلوهای که میخواهید در برابر دیگران داشته باشید را انجام دهید. تلاش نکنید تا چندین و چند پیام را از پرسونال برندتان به نمایش بگذارید؛ در واقع، مخاطب را گیج نکنید! یک هدف اصلی را نشانه بگیرید و در آن بهترین باشید.
- در دنیای مجازی، یک دست باشید: پس از انتخاب پیامی که پرسونال برندتان قرار است منتقل کند، دستی به صفحاتتان در همه شبکههای اجتماعی بزنید و آنها را با پیامی که میخواهید از شما منتشر شود هماهنگ کنید (به خصوص در Linkedin).
- آن چه که به آن معروفاید: آیا میتوانید در ۱۰ کلمه یا حتی کمتر، ارزشهای خودتان را معرفی کنید؟ این که نتوانید خیلی سریع و کوتاه به سوال «که هستید؟» پاسخ دهید؛ یکی از بزرگترین زنگ خطرهای پرسونال برند شما و یا هر نوع دیگری از انواع برندها میباشد. مردم باید شما را به چه چیزی بشناسند؟ به روز بودن؟ رهبر بودن؟ یا خوش تیپ بودن؟!
پیشنهاد شما برای پیشرفت در فرآیند پرسونال برندینگ چیست؟ منتظر نظراتتان هستیم!
و در پایان، توصیه میکنیم که سری به مقالههای «تکنیکهای پرسونال برندینگ» و «اینفوگرافی پرسونال برندینگ» نیز بزنید.
2 دیدگاه
بعضی از افراد هستند که برندی منفی دارند اما تونستن تا حدودی با تکنیک های روابط عمومی و بازی با افکار عمومی اون رو بهبود ببخشن، چهره های سیاسی و مشاهیر بارها وجهشون تخریب شده و باز دوباره برند شخصیشون رو احیا کردن.
مقاله ی خیلی جالبی بود، کاملا برای من روشن شد که برند، درست مثل هویت هر فرد می مونه و امکان نداره که شخصی بی هویت باشه، اون بخش از هویت و خود که دیگران از ما می شناسند میشه پرسونال برندینگ ما، اما اگر یکم بیشتر توضیح بدید راجع به نحوه ی اعمال روابط عمومی برای پرسونال برندینگ ممنونتون میشم، منتظر مقالاتتون هستم